به گزارش سینماپرس، استاد افتخاری از هنرمندانی است که توسط جریان شبهروشنفکر و معدودی از هنرمندان مدعی آزادی بیان ولی در عمل فاشیست این مملکت به خاطر روبوسی با رئیسجمهور وقت مورد هجمه وسیع و گستردهای قرار گرفت که میتوان گفت زندگیاش را به طور کامل تحت تاثیر قرار داد.
استاد بزرگ موسیقی سنتی ایران که دهههای ۷۰ و ۸۰ زندگی بسیاری از مردم ایران با آلبومهای او و با خاطرات خوب صدای او گذشت و هنوز هم نغمههای او در ذهن و خاطر بخش بزرگی از مردم ایران ماندگار است، زیاد اهل مصاحبه با رسانهها نیست، اما هر از گاهی در میان گفت و گوهایش گوشهای از سفره دلش را درباره جفاهایی که بر او رفته باز میکند.
طی سالهای اخیر مافیای موسیقی با مدیریت تاجرمنشانه و سطحی خود و در میان انفعال مسئولان فرهنگی، موسیقی سنتی و اصیل ایران را به محاق بردند و غلبه سیاست زدگی بر فرهنگ هم باعث شد تا استادی، چون علیرضا افتخاری پس از یک دوران پرشکوه در موسیقی ایران درگیر حواشی ناخواستهای شود و همین حواشی به طور کلی زندگی شخصی و حرفهای او را تحت تاثیر قرار دهد.
افتخاری بار دیگر و این بار در برنامه دورهمی مهران مدیری اشارهای هر چند گذرا به نامهربانیهایی کرد که پس از یک اتفاق گریبانش را گرفت. حملاتی که به استاد در آن مقطع شد جزو عجیبترین اتفاقات عرصه هنر کشور است؛ حملاتی که شاید حتی مشابه آن را مصادف با وقوع انقلاب اسلامی و زیر و رو شدن عرصه سیاست و فرهنگ ایران در قبال هنرمندانی که نسبتی مستقیم با رژیم سابق داشتند نیز نمیتوان دید، اما اینکه چرا سعه صدر برخی مدعیان فرهنگ آنچنان تنگ آمد که چنان که رفت با استاد افتخاری روا داشتند، موضوعی عجیب و قابل بررسی است.
سّـر پنهان اسـت اندر زیر و بم
مهران مدیری مجری برنامه دورهمی گفتوگویش با استاد را اینگونه آغاز کرد که «چرا آنقدر کم پیدا شدهاید؟» و افتخاری اینگونه با بیتی از مولانا پاسخش را آغاز کرد:
سّـر پنهان اسـت اندر زیر و بم
فاش اگر گویم جهان بر هـم زنم
زندگی گاهی زیر و بمهایی دارد و گاهی خود آدم میگوید که بهتر است تا کسی به من نگفته برو کنار بروم و جوانان ما هم حقی دارند و آنها باید بیایند و انرژیشان را نشان بدهند و من هم از دور تماشاگر آنها هستم، جوانها خیلی زحمت میکشند و احساسشان را پای کار میگذارند و من هم از مردم میخواهم که بیشتر به این جوانان توجه کنند. مهران مدیری درباره سن علیرضا افتخاری از او پرسید که او به شوخی از بیان سنش گذشت و گفت، قدمت من خیلی زیاد است، اما جوانم و بزرگ شده اصفهانم و زیرنظر اساتید برجسته آواز را آموختم و زمانی که کودک بودم در کوچههای تاریک که برای آوردن نفت میرفتم برای اینکه نترسم آواز میخواندم، کسی که نفت را از او میخریدم من را به رادیو معرفی کرد و وقتی به استودیو رسیدم، شروع به خواندن شعری از حافظ کردم. چون از پلهها بالا رفته بودم و نفس نفس میزدم و زود شروع به خواندن کرده بودم، چون خوب نبود من را از استودیو بیرون کردند و بعدها همان کسی که من را از استودیو بیرون کرده بود باهم همکاری کردیم و برایم ساز زد.
یک نفر به من زنگ نزد
این خواننده سرشناس در پاسخ به سؤالی درباره حاشیههای زمان احمدینژاد و هجمههایی که به او و خانوادهاش وارد شد، توضیح داد: من همیشه دلم میخواست که یک رئیسجمهور را بغل کنم و ببینم که چطوری است! بعد از اجرایی که کردم، آقایی به من گفت که آقای احمدینژاد منتظر من هستند و من ایشان را بغل کردم، اما نمیدانستم که اینقدر حاشیه برایم درست میکنند و میگویند که باید دور باشی و خانهنشین بشوی. من به خاطر پول کار نمیکردم و بیشتر کار من دلی بود و مثل خیلی از اهالی موسیقی نبودم که ادعایی داشته باشم و بگویم من بهتر از بقیهام. یک نفر در زمان این حاشیهها و هجمهها به من زنگ نزد و حتی یک نفر نیامد که این آتش را کم کند تا من و خانوادهام آسیب نبینیم. آقای احمدینژاد فوتبال بازی کرد و با خیلی از هنرمندان و فوتبالیستها دیدار کرد، اما نمیدانم چرا این اتفاق برای من افتاد و گفتند که من رانت گرفتم و خبرهای زیادی از مهاجرت من به فرانسه و جاهای دیگر مطرح شد، اما هیچکدام واقعیت نداشت. افتخاری در بخش دیگری از این گفتگو درباره اولین همکاریاش با تلویزیون و سریال «امیر کبیر» هم سخن گفت: «یادم میآید وقتی به تهران آمدم جا و مکان نداشتم، حتی شبهایی را کنار خیابان به صبح رساندم. محمدعلی کیاننژاد موسیقیدان صاحبنام اتاقی داشت برای زندگی خودش، پرده سفیدی میانش قرار داد؛ خودش و خانوادهاش در یک سمت و من هم سمت دیگر روزگار بگذرانم. در میان موسیقیدانهای ما آدم بزرگ هم داریم، کاری به خوب ساز زدن ندارم و اینکه فلان نفر خواننده خوبی است. مرام و اخلاق برجسته اهمیت دارد و قابل احترام است. استاد کیاننژاد قرار بود برای این سریال نی بزند و هر شب ضبط میکردند. به من گفتند با من بیا و من رفتم. آنجا گفتند کسی هست آواز بخواند و آقای کیاننژاد مرا معرفی کردند. در خانواده ما تعصب داشتند و پدر ما میگفت میخواهی مطرب بشوی! غزل را گرفتم و خواندم، بعد با اتوبوس از تهران به اصفهان رفتم و به من گفتند آواز شما پخش شد و به قولی حائز اهمیت بود و کار را شروع کردم. افتخاری در ادامه صحبتهایش درباره موسیقی و ارزش آن صحبت کرد: «جالب است بدانید هر کدام از آهنگهایی را که از ساخت آن پشیمان میشدم، گُل میکرد. وی در پایان درباره آینده خودش گفت: هر راهی پایانی دارد و پایان ما این است. اولاً دیگر کارهای ما را استقبال نمیکنند به جهت اینکه الان وضعیت اشاعه موسیقی مطلوب نیست. تعدادی هستند که صریح میگویم باندبازی میکنند و رفتار مافیایی دارند. با جوانی قرارداد پنج ساله میبندند و طوری رفتار میکنند که بدهکار میشود تا طلبکار! این نوع رفتارها را نمیپسندم و از بچههای موسیقی میخواهم که این کار را نکنند و زیربار امضای چنین قراردادهایی نروند. امیدوارم کرونا از کشور ما دور شود و مردم عزیزمان مواظب خودشان باشند. زیادهخواه نباشیم و مراقبت افراط و تفریط باشیم.»
*جوان
ارسال نظر